” بمیرم بهتر از اینکه به تو محتاج بشم “
” خدا من رو بکشه ولی به تو محتاج نکنه “
” هنوز که محتاج تو نیستم و کارم به تو گیر نکرده اینطور رفتار میکنی “
.
شاید گه گاه همگی ما چنین عباراتی را در قالب نفرین و دعا از اطرافیانمان شنیده باشیم ، اگر به خصوص تر نگاه کنیم ، شاید بیشتر از زبان والدین خطاب به فرزندان ؛
اما واقعیت این دعا و یا نفرین چیست ؟
این جملات از کجا سرچشمه میگیرند ؟
ریشه و منشا گفتن این مسائل چیست و کجاست ؟
.
طبق یک قاعده ی بسیار ساده و فراگیر روانشناسی ، آدمی همواره به دنبال فرار از ترس هایش می باشد .
( همینجا اعلام میکنم در این مجال ، صحبت از کمال گرایی و باید ها نیست و صرفا به یک آسیب پرداخته می شود ، چرا که من ، سیدمحمدعلی میررضایی به عنوان نویسنده ، به این امر واقف هستم که انسان های فرهیخته و والا چنین نیستند. )
بپردازیم به اصل موضوع …
انسان ها معمولا برای فرار از ترس ها ، ضعف ها و کمبود ها و عقده هایشان ، مستقیما دیگران را محکوم بدان می کنند.
این یک واکنش طبیعی برای آرام سازی ظاهری است که هیچ گاه هم منجر به آرامش درونی برای فرد نمی شود.
.
واقعیت این نفرین چیست ؟
واقعیت همان ترسی است که دقیقا و عینا در مفهوم جمله نهفته است.
یا مخاطب این نفرین ، واقعا اشتباه کار و انسان بدی است که گوینده از زمان درماندگی اش که ممکن است به کمک او محتاج شود می ترسد.
و یا مسئله چیزی است که بیشتر از حالت قبلی معمول تر و متداول تر می باشد ، و آن :
حرکت اشتباه و نادرست و اخلاق و رفتار غلط خود گوینده است که می داند در آینده این برز چه محصولی را برایش به ارمغان خواهد آورد و عملا می ترسد از اینکه آنچه او هم اکنون انجام می دهد ، فردایی برای خودش رخ دهد.
شاید ظلمی کرده ، زوری گفته ، بازی داده ، سوء استفاده کرده و یا هر خطا و اشتباه دیگری که می ترسد بر سر خودش بیاید.
.
ما آدمها از وجدان خودمان نمیتوانیم فرار کنیم ، بنابراین روی آن سرپوش می گذاریم ، مثل همین کار ، با توهین و تحقیر مخاطب ، روی وجدانمان را می پوشانیم.
.
همیشه به یاد این دو جمله ی کلیشه و ساده ، اما حقیقت محض باشیم :
هرچه بکاری ، همان را درو خواهی کرد.
دنیا گرد است ، کوه به کوه نمی رسد ، ولی آدم به آدم میرسد.
.
.
سیدمحمدعلی میررضایی
۱۳۹۴/۱۰/۱۸